فراه داټ کام
خبری، فرهنگی، اجتماعی، معلوماتی و...

داد از دست زنم

(شعری در مورد لباس و فیشن زنان)

 

وای برمن كه دل افسرده در اين انجمنم
داد از دست زنم
تا به كي پيروي از مود شود در وطنم
داد از دست زنم
امر خانم شده است پيرهن خوب بخر
عروسي كرده خبر
هم جرابي كه نشیند به گُل پيرهنم
داد از دست زنم
گويد انگشتر و لاكت بخر و زود بيار
كه ضرور است بكار
رنگ مو عطر فشاري كه بمويم بزنم
داد از دست زنم
خانم مودكي و دسكو هرگاه و بیگاه
رود آرايشگاه
بهر بيگودي و توري بفرختم چپنم
داد از دست زنم
من به بازار و خريداري مدام مامورم
چه كنم مجبورم
تا به اين زن نشود كنده مبادا يخنم
داد از دست زنم
گر بگويم كه نرو عروسي در خانه بشين
است يك هفته غمين
كفري سازد كه دگر موي سرش را بكنم
داد از دست زنم
بارها گفته ام اي زن بخدا مسكينم
ميكند نفرينم
ترسم از اين كه بميرم و نباشد كفنم
داد از دست زنم
(خادم) از شخص عيالش ننموده است بيان
كه چنين است و چنان
انتقادي است همه گوش نمايد سخنم
داد از دست زنم

شاعر: الحاج عبدالله خادم (انادره گی)- فراه

 نشر شده در: مجلۀ مستقل همگان (شمارۀ 20، سال 1391)

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب